دنیای اقتصاد

دنیای اقتصاد ،در دنیای امروزین بشری، توسط حاکمان و دولتهای خارجی به ظاهر آراسته و ملبس به لباس دموکراسی و سینه چاکان حقوق بشری ،که دستانشان به خونهای ملتهای آزادی خواه جهان آلوده است ،ناجوانمردانه و در ورای ظواهر فریبنده ،با استفاده از امکانات و قدرتی که از طریق چپاول سایر ملل انباشته اند ، مورد سوءاستفاده قرار گرفته و در مسیری غیر انسانی قدم نهاده است .در مقیاس جهانی، به خدمت گرفتن این ابزار ،برای نیل به اهداف سیاسی و نظامی (و نهایتا" اقتصادی )در زمره دکترین های جدید در دنیای اقتصاد امروزین بشری می باشد. اعمال تحریم های ظالمانه اخیر علیه ایران ،که با توسل به ترفندهای خاص ،دایره شمول جهانی به خود گرفته ،(جنگ اقتصادی اخیر )یکی از این دکترین ها است و عملا" اعلان جنگی ناعادلانه علیه ملت ایران به شمار می رود، جنگی که متاسفانه با بی تدبیری داخلی ،مشکلات عمده ای فراروی اقتصاد ایران ایجاد نموده است .در این کارزار، ظاهرا" خبری از باروت و خون نیست لیکن ابعاد ویرانگر آن را می توان در همه حوزه های اقتصادی و اجتماعی مشاهده کرد .مشابه همه جنگهای دیگر ،دشمن با استفاده از نقاط ضعف ، سعی در به زانو در آوردن طرف مقابل می نماید ، از طرفی بر خلاف جنگهای دیگر، اطلاعات و نقاط ضعف حوزه اقتصادی به روشنی (و به سادگی )در اختیار دشمن قرار داشته و مورد سوءاستفاده قرار گرفته است .در این کارزار ،نیرو و ادوات در کوتاه مدت تاثیری در نتیجه جنگ نداشته وعلت آن حاصل جمع ،بی تدبیری ها در سنوات گذشته و عدم شناخت و برنامه ریزی برای مقابله با این دکترین خطر ناک می باشد .فراموش نکنیم ،عدم پایبندی به اصول اخلاقی ،اقتصادی و انسانی از طرف کلیه کشورهای حامی این تحریم ها ،هیچگاه نبایداز حافظه تاریخی (و اقتصادی )ملت ایران پاک شود . حتی در صورت تمکین نهایی کشورهای (متخاصم )در توافقات اخیر ،صورت مساله و استفاده مجدد از این دکترین خطرناک، همچنان وجود داشته و حل ریشه ای آن مستلزم عزم ملی است .دشواری حل مشکلات اقتصادی ،مختص یک کشور نبوده و وابستگی های ذاتی جهانی در این حوزه ،گلوگاه اصلی و نقطه ضعفی است که همه کشورهای جهان در آن مشترکند، وجه افتراق کشورهای جهان در این حوزه ،سیاست گذاری صحیح بلند مدت اقتصادی با بهره گیری از منابع داخلی با رویکرد حفظ منافع ملی در مناسبات اقتصادی خود با دیگر کشورها می باشد .در مقیاس داخلی ،ساده انگاری علم اقتصاد و عدم شناخت کافی و درکی روشن از دنیای اقتصاد (با مختصات پیش گفته )و از همه مهمتر کوچک شمردن دشمنانی که عزمشان را برای بزانو در آوردن ملتی بزرگ ،جزم نموده اند ،تنها بخشی از ماجراست ،علاوه بر آن ،عدم پایبندی دولتها در اجرای سیاستهای بلند مدت چند ساله خصوصا" در سنوات گذشته ،ونیز بی برنامگی در سیاستهای اقتصادی ،زمینه را برای اعمال فشارهای بیشتر توسط کشورهای متخاصم ،مهیا نموده ا ست .تغییر سیاستهای کلان اقتصادی ،با تغییر دولتها و تجویز نسخه های اقتصادی جدید توسط تئوریسن های اقتصادی حاکم ،نیز مزید بر علت است .نسخه هایی که هیچگونه تضمینی از طراحان آن اخذ نمی شود. کاهش یک شبه ،ارزش پول ملی به یک سوم در چند دولت، شوکی بزرگ به اقتصاد بود و ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی راه را برای اجرای برنامه های بی برنامه مهیا می سازد. پشت گرمی دولتها به درآمدهای نفتی ،سهم عمده آن در بودجه های سالانه و دسترسی آسان به این منابع ،یکی از پارامترهای اساسی در عدم دستیابی به اهداف سیاستهای کلان اقتصادی به شمار می آید. دستیابی به ثبات اقتصادی تنها و تنها از جاده رسیدن به اهداف سیاستهای کلان اقتصادی و پاسداری از تداوم آن ،میسر است .